از جمجمه‌ی شکسته تا کاپیتانی تیم بیسبال

شاید شما هم مثل من نسبت به کتاب‌های انگیزشی پیش‌زمینه‌ی ذهنی مشتاقانه‌ای نداشته باشید و تصورتان از کتاب انگیزشی، فقط فضاهایی مثل  «راز» یا «چهار اثر از فلورانس اسکاول‌شین» باشد و بعد از یکی دو تجربه‌، دیگر دلتان نخواهد کتاب تازه‌ای در این حال و هوا بخوانید. ولی وقتی کتابی به دستتان برسد که جدا از جلد خوشرنگ و اسم بامزه‌اش، با یک «قصه» شروع شود، ماجرا فرق می‌کند. حتی من که آدم مناسبی برای معرفی یک کتاب انگیزشی نیستم هم نمی‌توانم یک «قصه» را زمین بگذارم؛ به‌خصوص قصه‌‌ی پرهیجانی که با ضربه‌ی یک چوب بیسبال و خرد شدن بینی و چشم و جمجمه شروع بشود! درواقع، میل ذاتی ما آدم‌ها به قصه شنیدن، چیزی است که «جیمز کلییر» رویش دست گذاشته و  آن را به‌عنوان مقدمه‌ی کتابش انتخاب کرده تا پیش‌زمینه‌های ذهنی غیرمنصفانه‌ی خواننده‌ را بشکند و او را به دنیای خودش ببرد. «خرده‌عادت‌ها» با عنوان فرعی «راهی آسان و اثبات‌شده برای ایجاد عادت‌های خوب و ازبین‌بردن عادت‌های بد» با عنوان اصلی انگلیسی atomic habits، با بخشی تحت‌عنوان «داستان من» شروع می‌شود که در آن جیمز کلییر، نویسنده، سخنران و خبرنگار آمریکایی، برش تاثیرگذاری از زندگی خودش را تعریف می‌کند. او ما را به آخرین روز سال دوم دبیرستانش می‌برد، جایی که بر اثر یک ضربه، صورت، چشم‌ها و جمجمه‌اش چنان آسیب می‌بینند که او تا دم مرگ می‌رود و برمی‌گردد؛ اما زندگی دیگر برایش به‌سادگی قبل نیست. جیمز در مسیر به‌دست‌آوردن دوباره‌ی توانایی‌اش و بهبودی کامل، چند عادت کوچک در زمینه‌ی ساعت خواب و نظم اتاق و همین چیزهای به‌ظاهر پیش‌پاافتاده را در زندگی‌اش تغییر می‌دهد و با منظم کردن همین خرده‌عادت‌های دم‌دستی، بعد از مدتی تغییری بزرگ در سبک زندگی‌اش مشاهده می‌کند. تغییری که در سال‌های بعد او را به سمت نوشتن در وبلاگ شخصی‌اش، چاپ مقاله در روزنامه‌های مشهور و سپس نوشتن همین کتاب «خرده‌عادت‌ها» سوق می‌دهد. اگر دوست دارید با داستان زندگی جیمز کلییر و سپس با الگوی آموزشی او که بعد از مدت‌ها مطالعه در زمینه‌ی علوم رفتاری، بیولوژی، عصب‌شناسی، انسان‌شناسی، روان‌شناسی و غیره به‌دست آمده آشنا شوید، ادامه‌ی این معرفی را از دست ندهید.

چهار اثر فلورانس اسکاول شین

چهار اثر فلورانس اسکاول شین

ناشر : نیک فرجام
مترجم : مینا امیری

قدم به قدم با جیمز کلییر

از مقدمه که بگذریم، کتاب خرده‌عادت‌ها از شش بخش اصلی با عنوان‌های «اصول اولیه»، «قانون اول»، «قانون دوم»، «قانون سوم»، «قانون چهارم» و «ترفندهای پیشرفته» تشکیل می‌شود که در دل آن‌ها، بیست فصل مختلف قرار دارد. قبل از رفتن سراغ قانون‌ها، در بخش اصول اولیه نویسنده در ابتدا با آوردن یک داستان به‌عنوان مثال، از اثربخشی تغیر عادت‌های کوچک روی سبک زندگی می‌گوید، اثرات مثبت و منفی عادت‌های روزمره را بررسی می‌کند و سپس درباره ی تعیین هدف صحبت می‌کند و چهار گام ساده‌ی نشانه، اشتیاق، پاسخ و پاداش را پیش رویمان می‌گذارد که با استفاده از آن‌ها می‌توانیم سازوکار یک عادت و اثرگذاری آن را بفهمیم. در فصول بعدی نیز به‌همین ترتیب، با توضیح قوانین و الگوهایی ساده، نویسنده کمک می‌کند تا خواننده بتواند قدم به قدم با اصول حذف عادات بد و سپس تغییر ذره‌ذره‌ی رفتار، آشنا شود.

خرده عادت‌ها

خرده عادت‌ها

ناشر : میلکان
قیمت : ۱۷۹,۱۰۰۱۹۹,۰۰۰ تومان

و باز هم یک فُرم تکراری!

نثر کتاب را می‌توان در رده‌ی نثر نوشته‌های وبلاگی قرار داد، همان‌قدر روان و ساده و قابل درک برای همه، از مخاطب معمولی که تاحالا سروکاری با کتاب‌های انگیزشی نداشته، تا کسی که خوره‌ی این کتاب‌هاست یا خواننده‌ای که تجربه‌های بد باعث شده نسبت به این نوع کتاب‌ها بدبین شود، همه می‌توانند با خرده‌عادت‌ها ارتباط برقرار کنند. به‌خصوص اینکه کتاب سبک و خوش‌خوان است و تقریباً هربار سر فصل تازه‌ای می‌رود، از طریق یک قصه‌ی واقعی به‌عنوان تمثیل شروع می‌کند تا هم ماجرا را جذاب‌تر کند و هم برای فهمیدن ساده‌ترش کرده باشد و تازه در انتهای هر فصل هم یک خلاصه‌ی تیتروار از مباحث مطرح‌شده در آن ارائه می‌دهد، از ویژگی‌های مثبت آن به‌شمار می‌رود. اما وقتی یک مرور کلی روی ساختار فُرمی کتاب‌های مشابه انجام می‌دهیم، می‌بینیم اکثر آن‌ها تقریباً از چنین قاعده‌ای پیروی می‌کنند. روان‌شناسان معمولاً از آنچه در یک اتاق مشاوره می‌گذرد به‌عنوان ورودی فصل‌های جدید کتاب استفاده می‌کنند و سعی می کنند از دل آن اتاق و گفتگویی که بین آن‌ها و مراجعینشان اتفاق می‌افتد، به خواننده کلیدی برای ورود به فصل جدید بدهند. خرده‌عادت‌ها هم از چنین ساختاری پیروی می‌کند و اگر نثر خوب و روان و همه‌پسندش را فاکتور بگیریم، از نظر ساختار فرمی حرف جدیدی برای گفتن ندارد و خلاقیتی در آن به‌کار نرفته است؛ اما بزرگ‌ترین امتیازش شاید همین خوش‌خوان بودنش باشد و اینکه نیاز ندارد خواننده خیلی در آن عمیق شود و می‌شود روزنامه‌وار آن را خواند، ایده گرفت، نُت برداشت و فکر کرد. جدا از مسئله‌ی اینکه اصلاً درباره‌ی کتاب‌های انگیزشی چه نظری داریم، شاید همین که یک کتاب بتواند به سهم خودش محرک فکری ما باشد، نهایت انجام رسالت آن نویسنده باشد. آشنایی کلی با سیستم پیشرفت گام‌به‌گام و تاکید بر اینکه برای رقم زدن یک تغییر بزرگ، به حرکتی در سطحی گسترده نیاز نیست و می‌شود ذره‌ذره تغییر کرد، چیزی است که شاید همه در ناخوداگاهمان به آن آگاهی داشته باشیم؛ اما آوردن این اندیشه به ضمیر خوداگاه و ایده گرفتن از یک الگوی کلی که برای آدم‌های موفق جواب داده، کاری است که خرده‌عادت‌ها با ما انجام می‌دهد:

اگر شما فردی هستید که در ایجاد عادات بلندمدت مشکل دارید، بهترین رویکرد نه تنها به فرد بستگی دارد، بلکه به عادت خاصی بستگی دارد. رویکرد موثر اندازه‌ی عادات شما را تا جایی پایین می‌آورد که نگران دغدغه‌های ذهنی نباشید. به‌عبارت دیگر، عادت‌های شما را تا اندازه‌ای کوچک و آسان می‌کند که شما به‌راحتی نمی‌توانید نه بگویید.

خرده‌عادت‌‌‌ها، نسخه‌ای برای بشریت؟

اگرچه نویسنده در مقدمه ادعا می‌کند که تا زمانی که بحث بر سر رفتار انسانی به‌عنوان محرک تغییرات در میان باشد، این کتاب می‌تواند مفید باشد و هر فردی به‌زعم خودش می‌تواند از ایده‌های آن در زمینه‌ی دستیابی به سلامتی، موفقیت مالی، روابط و غیره بهره بگیرد و پرفروش بودن کتاب در وبسایت آمازون و دریافت امیتاز بالا از جانب کاربران و همچنین استفاده از آن برای انگیزه دادن به تیم‌های ورزشی مختلف نیز نتایج مثبتی را به‌همراه داشته، اما من فکر می‌کنم برداشت مخاطب‌عام از چنین ادعاهایی می‌تواند باعث نتیجه‌گیری منفی و ضربه خوردن او شود، و از خرده‌عادت‌ها نباید انتظار معجزه داشت؛ چون باوجودی‌که کتاب در جاهایی مشخصاً به آدم‌های معمولی و توانایی و سطحشان هم اشاره‌هایی می‌کند، اما در کل نمی‌شود برای همه یک نسخه پیچید و گفت این مسیر موفقیت است. البته که کتاب چنین ادعایی نمی‌کند و صمیمی‌تر و بی ادعاتر از این حرف‌هاست؛ ولی خب در انتها می‌توانم بگویم خرده‌عادت‌ها به من به‌عنوان یک مخاطب دلزده از کتاب‌های انگیزشی، نتوانست دید تازه‌‌ای بدهد و جذبم کند؛ اما کسی چه می‌داند؟ شاید تاثیرش را ناخواسته در ناخوداگاهم گذاشته باشد و به‌مرور، آن را در زندگی‌ام ببینم!

دسته بندی شده در: