سال 1403

کارل گوستاو یونگ (C. G. (Carl Gustav) Jung)

کتاب‌های کارل گوستاو یونگ (C. G. (Carl Gustav) Jung)

کارل گوستاو یونگ روان‌پزشک و فیلسوف مشهور اروپایی در سال ۱۸۷۵ در روستای کسویل سوییس به دنیا آمد. او با ارائهٔ نظریاتی جامع و نوین در عرصهٔ روان‌کاوی و در خلال همکاری‌هایش با زیگموند فروید، یکی از بنیان‌گزاران دانشی شناخته می‌شود که امروزه با عنوان روان‌شناسی می‌شناسیم. اکثر اندیشمندان این حوزه یونگ را تکمیل‌گر پژوهش‌های فروید می‌دانند و او را به عنوان فردی می‌دانند، که نیمهٔ تاریک روان را از دیدگاهی شهودی و در زمینه‌ای اساطیری بررسی کرده است. یونگ در طول زندگی متفاوت خود به چالش‌های زیادی برخورد و مذهب، که بیشترین اثرگذاری را بر تحقیقات و زندگی او گذاشت، اصلی‌ترین آن‌ها بود. برخی از مشهورترین مفاهیم روان که امروزه توسط بسیاری از روان‌کاوان و درمان‌گران تایید و پیروی می‌شود، توسط یونگ پایه‌ریزی شد که «ضمیر ناخودآگاه جمعی، درون‌گرایی و برون‌گرایی، آنیما و آنیموس، پرسونا و کهن‌الگوها» از آن جمله‌اند. با شروع تحصیل در رشتهٔ پزشکی و آشنایی او با شاخه‌ای تازه به نام روان‌پزشکی، یونگ به فرصت همکاری با پژوهش‌گران بزرگی در این حوزه دست یافت و با نبوغی که از کودکی در شخصیت او پدیدار بود، توانست مراتب بسیاری را طی کند. کار یونگ در مسیر تکامل و نمو روان‌شناسی، به عنوان دست راست فروید شناخته می‌شد و زمانی که این همکاری خدشه‌دار شد، تازه آغاز راهی بود برای چالش‌های جدیدتر و جدی‌تر یونگ. دوران کودکی برای او با شرایط منحصربه‌فردی همراه بود که ریشه‌هایی از اختلال‌های روانی را در ذهن او کاشت و این گره‌ها، تا میان‌سالی و زمانی که او تصمیم به مواجهه با آن‌ها گرفت، هرگز او را رها نکردند. زندگی یونگ با فراز و نشیب‌های زیادی همراه است و شناخت او و زیست فردی‌اش درکنار آثاری که از خود به‌جا گذاشته، یکی از ملزومات اصلی برای پیدا کردن دیدگاهی جامع نسبت به او و افکارش است. در ادامهٔ مطلب به زندگی‌نامه، آثار و نقاط سایه‌روشن زندگی کارل گوستاو یونگ می‌اندازیم و نقش ضروری او را در شکل‌گیری روان‌شناسی، بررسی می‌کنیم.

تولد، کودکی و جوانی

کارل یونگ در ۲۶ ژوئن سال ۱۸۷۵ در روستایی کوچک در کشور سوییس و در خانواده‌ای مذهبی متولد شد. او فرزند دوم خانواده و تنها پسری بود که از یک کشیش پروتستان و اصلاح‌طلب زنده مانده بود؛ چرا که به تناسب زمانه، در خانوادهٔ او نیز مرگ فرزندان در نوزادی اتفاقی معمول بود. مسیحیت به عنوان زمینهٔ رشد فکری او و کلیسا به عنوان مکانی که یونگ بخش قابل توجهی از کودکی‌اش را در آن گذراند، پایه‌های اساطیری و الهی محکمی را در ذهن او بنا کرد و این اتفاق، در تقابل با هوش و حساسیت بالای این کودک، برای او انزوا و تنهایی را به همراه داشت. در مدرسه، همیشه طرد می‌شد و بچه‌ها به چشم یک غریبه به او نگاه می‌کردند؛ هرچند این مسئله برای او به اندازهٔ کافی تلخ بود، اما ذهن درون‌گرا و رویاپرداز او، توان تحمل تنهایی را داشت و از دل آن، دنیایی تازه را برای این کودک خلق می‌کرد. این نگاه اساطیری یونگ را همراهی می‌کرد و در نقل مکان‌های او و خانواده‌اش در سطح کشور سوییس، همواره خودنمایی می‌کرد. باتوجه به ذهن پویایی که داشت، کارل در کودکی به شدت تحت تأثیر ایمان مسیحی پدر بود و خود را متعلق به مسیح می‌دید؛ اگرچه در مقابل، مادر او زنی غیرعادی بود و تجربه‌های عجیب داشت. رابطهٔ والدین او در طی سال‌های نوجوانی کارل رو به افول رفت و مادرش که ادعا می‌کرد با ارواح در ارتباط است، بخش دیگری از رنج‌های غیرقابل بیان را در این کودک آرام و ساکت پدید آورد. چالش‌های کودکی او زمانی به اوج رسید که کارل در ۱۲ سالگی به بیماری صرع دچار شد و تشنج‌های او، ضعف جسمی و روحی بیشتری را در او پدید آورد. این مسئله نیز به‌طور دوچندان او را از کودکان دیگر جدا می‌کرد؛ اما کارل همچنان دنیای درونی خود را حفظ کرد و درس و مدرسه را ساده و کودکانه می‌دید. گذر از این سال‌ها برای او مشقت‌بار بود، اما در اوایل جوانی بیماری از جسم و روان او رخت برکند و کارل، تبدیل به مردی خوش‌صورت و تنومند شد.

جوانی، اجتماع و علم

دیگر از آن کودکِ گوشه‌گیر و آرام و منزوی قدیم خبری نبود و کارل گوستاو یونگ جوان، انگار که در تولدی دوباره به دنیا آمده باشد، خندان و خوش‌رو بود و جذابیت اجتماعی و جنسی زیادی را از خود بروز می‌داد؛ اما همچنان شخصیتی متفکر بود و رویاپردازی را در درون خود حفظ کرد. یونگِ جوان عاشق طبیعت و حیوانات بود، در تنهایی آرامش بسیاری را دریافت می‌کرد و با اشتیاق به نوشتن و تفکر می‌پرداخت. از طرفی، جذابیت ظاهری و باطنی او باعث شد که معشوقه‌های زیادی را به خود جذب کند و هرکدام از این زنان، منبع ثروتی عظیم برای او بودند. کارل، که از ایمانِ پدر ناامید شده بود و معضلات روحی مادر همچنان او را آزار می‌داد، به علم و فلسفه روی آورد و به دانشگاه بازل رفت. ۲۰ ساله بود که پدرش از دنیا رفت و مسئولیت تأمین خانواده درکنار تنگنای مالی، ایجاب کرد که او در آموزشگاهی نزدیک تحصیل کند. علاقهٔ اصلی او باستان‌شناسی بود، اما شرایط به‌گونه‌ای بود که او پزشکی را انتخاب کرد؛ رشته‌ای که حرفهٔ اصلی پدربزرگِ جراحش بود. یونگ از همان جوانی به دریافت‌هایی روحی اشاره داشت که خود با تعبیر «تابش شهودی» از آن یاد می‌کند و بعدها، در آثارش می‌خوانیم که ریشهٔ این رویدادهای ذهنی، در خواب‌های کودکی او نهفته است. این الهامات او را به سمت رشتهٔ تازه‌تأسیس روان‌پزشکی سوق داد و پس از این‌که پایان‌نامهٔ دکترایش را با موضوع «احضار روح» و بررسی آن از نگاه علم پزشکی به اتمام رساند، به کارآموزی روان‌پزشکی درآمد؛ حوزه‌ای نوپا که نظریات بنیادینش به تازگی توسط فروید و شارکو ارائه شده بودند. از ۱۹۰۰ آموزش تجربی او در بیمارستان بورگهولتزلی تحت نظر اوژن بلویلر آغاز شد و این تحقیقات، در زمینهٔ شناخت اسکیزوفرنی و چیستی ضمیر ناخودآگاه، تا ۹ سال بعد ادامه پیدا کرد. در همین زمان او با تحقیقاتی که بر ارتباط‌های کلامی و بزه‌کاری‌های اجتماعی انجام داد، در آمریکا به شهرت رسید و در دانشگاه زوریخ نیز به کرسی تدریس نشست.

ازدواج، ارتباطات و شهود

دههٔ آغازین قرن بیستم برای یونگ درخشان‌ترین سال‌ها بود؛ تحقیقات او به سکوی پرتاب تدریس رسیده بود، آشنایی او با فروید و نظریاتش رقم خورده بود و شاید از همه مهم‌تر، با دختری تحصیل‌کرده، زیبا و اصیل ازدواج کرد که فرزند یک تاجر بسیار ثروت‌مند بود. تحقیقات یونگ به پشتوانهٔ مالی نیاز داشت و پس از مرگ زودهنگام پدرزنش، ثروتی هنگفت نیز نصیب او شد. در همین هنگام، یونگ با اخلاقیات خودش پیش می‌رفت و معشوقه‌های ثروتمند دیگری نیز داشت. روان‌شناسی از سمت دیگر داشت به بهترین شکل در زمرهٔ علوم نوین پا می‌گرفت و قلمروهای بیشتری از اروپا و جهان را از آن خود می‌کرد. در ۱۹۰۶ اولین مقاله‌های یونگ برای فروید فرستاده شد و ارتباط کاری و فردی عمیقی بین این دو شکل گرفت؛ هرچند با پافشاری یونگ بر شیوهٔ شهودی‌اش در پژوهش‌ها، این دوستی به پایان رسید. زمانی فروید او را تنها وارث برحق روان‌کاوی می‌دانست، اما اختلاف عقاید آن‌ها بر سر موضوعاتی مثل هیستری و وسواس فکری و همچنین ارتباط اختلالات روانی و روان‌پریشی با محرک‌های سرکوب‌شدهٔ جنسی، باعث جدایی این دو شد.

طرد شدن و بسط افکار شخصی

شاید مهم‌ترین و پررنگ‌ترین دورهٔ زندگی یونگ که نقطهٔ عطف زندگی اوست و تعیین‌کنندهٔ همهٔ نتایج است، همین دوره باشد. پس از جدایی فروید، یونگ به شهر زوریخ رفت و با ایجاد حلقه‌ای از پیروان و شاگردان در دور خود، به شیوه‌ای پیامبرگونه روی آورد. همچنان آشنایی او با زنان ادامه داشت و یک‌بار دیگر، رابطهٔ عاطفی او با دختر جان راکفلر، ثروتمندترین فرد جهان و نخستین میلیاردر آمریکایی، میلیون‌ها دلار را برای ادامهٔ تحقیقات و بسط نظریاتش در اختیار او گذاشت. یونگ از کودکی مفاهیمی عجیب و تابوگونه را در ذهن داشت که با مفهوم خدا در نگاه او پیوند خورده بود و تجربه‌ای که خود از آن با عنوان «مواجهه با ناخودآگاه» یاد می‌کند، مسیری به‌مراتب تازه‌تر را برای او رقم زد. ترس از جنون که همیشه در اعماق ذهن یونگ به همراه او بود، پس از این واقعه به شکلی دیگر نمود پیدا کرد باعث ایجاد تغییری گسترده در دیدگاه او نسبت به توهم و اسکیزوفرنی شد. یونگ ادعا می‌کرد که صداهایی می‌شنود و تصاویری می‌بیند، و تجربهٔ وحشتناکی که در تاریک‌ترین بخش‌های ذهن خود داشت را، اتفاقی مثبت می‌دید و آن را در دفترچه‌ای یادداشت می‌کرد. این مراحل ۱۶ سال به طول انجامید و همان‌طور که از آثار یونگ برمی‌آید، یک مؤلفهٔ ثابت و اصلی در افکار او وجود دارد؛ کارل یونگ ناخودآگاه را به مثابهٔ خدا می‌بیند و واژه‌هایی اساطیری مثل«مایا» نیز که برای اشاره به آن به‌کار می‌برد، مترادف با مفهوم خداست. بحران میان‌سالی یونگ را بیشتر از هر زمان دیگر درگیر کرد. در این دوره او از نظر کاری، اجتماعی و فردی به انزوایی عجیب کشیده شد و این فرصت برای او غنیمتی بود تا به درون‌بینی برسد. «روان‌شناسی تحلیلی» که شیوه‌ای منحصر به یونگ بود، در این دوره به تکامل رسید و پس از تکاپوهای بسیار و رد شدن از مرحلهٔ تنهایی مطلق، دروازه‌های تازه‌ای دربرابر ذهن یونگ باز شد. در این دوره بود که مفاهیم گسترده‌ای مثل کهن‌الگوها، نمادها و نشانه‌ها و ضمیر ناخودآگاه جمعی در دیدگاه او سر و شکلی کامل گرفت و با انتشار آخرین نوشته‌هایش، یونگ جایگاه خود را با ارتقایی چشم‌گیر در میان محققان روان‌شناسی پیدا کرد. کارل گوستاو یونگ سرانجام در سال ۱۹۶۱ پس از پایان آخرین کتابش و در اثر بیماری بیماری اختلال گردش خون که در مدت کوتاهی او را مبتلا کرده بود، چشم از جهان فرو بست.

آثار برتر کارل گوستاو یونگ

کتاب‌های پرفروش کارل گوستاو یونگ

کتاب‌های جدید کارل گوستاو یونگ