بیا از کتابچی بگیر

مارسل پروست (Marcel Proust)

کتاب‌های مارسل پروست (Marcel Proust)
«عظمت هنر واقعی، بازیافتن و بازگرفتن و شناساندن واقعیتی است که دور از آن زندگی می‌کنیم. واقعیتی که چیزی نیست جز زندگی‌مان؛ زندگی واقعی، زندگی سرانجام کشف و روشن شده. در نتیجه تنها زندگی به‌راستی زیسته، ادبیات است» - مارسل پروست

برای شناختن نویسندگان بزرگ، نیازی نیست خط‌به‌خط زندگی‌نامهٔ آن‌ها را بدانیم. فارغ از تفاوت‌های فردی و شخصیتی، هنرمندان و متفکران و دانشمندان بزرگ هم مثل تمام ما زندگی معمولی و ساده‌ای داشته‌اند. اگر بخواهیم جملات ماندگار نویسندگان را در اینترنت بخوانیم، همهٔ محتوایی که به آن برمی‌خوریم دربارهٔ ارزش زمان و وقت گذاشتن روی یک اثر هنری‌ست؛ فرقی نمی‌کند که این هنر در چه زمینه‌ای حاصل شود، در هر حال تلاش مستمر همه‌چیز را تعیین می‌کند. همهٔ این افراد شاخص که سال‌ها و دهه‌ها و قرن‌ها الگوی انسان‌های زیادی از سراسر جهان بوده‌اند، تنها در یک چیز اشتراک داشتند: تمرین برای خلق یک بازنمود از همین زندگی عادی. یکی از همین نویسندگان بزرگ، صاحب جملهٔ بالاست. مارسل پروست یک رمان‌نویس و مقاله‌نویس فرانسوی قرن ۱۹ و ۲۰ است که تقریباً در تمام دنیا، به اسم رمان مشهورش شناخته می‌شود: «در جستجوی زمان از دست‌رفته»، طولانی‌ترن رمان جهان. این رمان در سال ۱۹۱۳ منتشر شد و هر جلد آن عنوان متفاوتی را به خود اختصاص داده؛ و البته به محض انتشار شهرت انفجاری و گسترده‌ای را هم برای پروست در فرانسه به همراه آورد.

تولد، زندگی و مرگ مارسل پروست

با نامِ کامل «والنتین ژرژ اوژن مارست پروست»، این نویسندهٔ فرانسوی در سال ۱۸۷۱ در فرانسه به دنیا آمد. پدر مارسل پزشک مشهوری بود که رفت و آمد زیادی در محافل رسمی داشت، مادرش زنی ثروت‌مند و اهل ادبیات و هنر بود؛ بنابراین مارسل از دوران کودکی در زندگی مرفّهی جای گرفت و معاشرت با افراد مشهور و اشراف‌‎‌زادگان، در بخش اعظم زندگی‌اش وجود داشت. مارسل در آغاز جوانی یادگیری فلسفه را آغاز کرد. او در تأثیرپذیری از تفکرات دیگران، دست بازی داشت و در طیف از افرادی مثل بودلر و بالزاک و فلوبر، تا داستایوفسکی و تولستوی و شوپنهاور را شامل می‌شد. این روشن‌فکری مارسل باعث شد هویت مذهبی خود، یعنی یهودیت را که از بدو تولد به همراه داشت، با قبول دین مسیحیت از سمت عقاید پدرش، تغییر دهد. ذهن خلاق و آموزندهٔ مارسل از همان دوران نوجوانی شروع به اسطوره‌سازی کرد؛ از زمانی که در مدرسه با دختری آشنا شد که بعدها او را الگوی شخصیت «ژیلبر سوان» در «زمان از دست‌رفته» قرار داد؛ درست مثل الگوی جوانی‌اش «آناتول فرانس» که الهام‌بخش شخصیت «برگوت» شد، یا زادگاه پدری‌اش «ایلیه» که در قالب روستای «کومبره» در رمان وجود دارد. تا اواخر دههٔ ۱۸۸۰ آموزش حقوق، فلسفه و علوم سیاسی ادامه داشت اولین فعالیت‌های جدی پروست با مقاله‌نویسی در نشریهٔ لو بانکه آغاز شد؛ ۱۵ مقاله‌ای که بعدها در کتاب «خوشی‌ها و روزها» بازنشر شد. در همین دهه بود که شیفتگی مارسل به آناتول فرانس و اسکار وایلد، رنگ و بوی همجنس‌گرایی گرفت و در ادامه، به رابطه‌ای کوتاه اما پرشور با شخص دیگری به نام «رونالدو آن» منجر شد. مارسل در همین برهه بیشترین چالش‌ها را از نظر فردی و جایگاه اجتماعی پیدا کرد؛ لیسانس ادبی گرفت، در کتابخانهٔ مازارین به عنوان دستیار کتابدار مشغول به کار شد و اولین کتابش را منتشر کرد. تا دههٔ بعدی، پروست زندگی منزوی‌تری را انتخاب کرد تا نگارش کتاب بزرگش را آغاز کند. انتشار کتاب «در جستجوی زمان از دست رفته» به سختی و با هزینهٔ شخصی خود پروست به سرانجام رسید، اما پس از استقبال مردم زندگی‌اش به طور کامل دگرگون شد. فعالیت‌ها ادبی پروست در داستان‌نویسی و نگارش مقاله تا سال ۱۹۲۲ ادامه داشت؛ زمانی که بیماری تنفسی قدیمی‌اش منجر به بیماری برونشیت و مرگ او شد.

آثار مارسل پروست

در جستجوی زمان از دست‌رفته

عشق سوان

خوشی‌ها و روزها

لذت خواندن

حسادت

داستان کوتاه بی‌احساس

روزهای مطالعه

در باب خواندن

کتاب‌های پرفروش مارسل پروست

کتاب‌های جدید مارسل پروست