
کتابهای مشابه
اوه چیزهایی را درک میکرد که بتواند ببیند و توی دست بگیرد. بتون و سیمان، شیشه و استیل، ابزار کار، چیزهایی که آدم میتواند با آن حساب و کتاب کند، زاویه نود درجه و دستور العملهای واضح را میفهمید، نقشه و طرح خانه را، چیزهایی را که آدم بتواند روی کاغذ پیاده کند. او یک مرد سیاه و سفید بود.
درباره کتاب مردی به نام اوه
فردریک بکمن در سال ۲۰۱۲ اولین کتاب خود را با عنوان مردی به نام اوه منتشر کرد. در همان سال نیز بیش از ۶۰۰ هزار نسخه از این کتاب به فروش رفت. علاوه بر رتبه اول کتابهای پرفروش سوئد و نیویورک تایمز، این کتاب به بیش از ۳۰ زبانترجمه شده است. این کتاب در ایران توسط نشر نون، چشمه و تندیس منتشر شده است.
اگر کسی ازش میپرسید زندگیاش قبلا چگونه بوده، پاسخ میداد تا قبل از این که زنش پا به زندگیاش بگذارد اصلا زندگی نمیکرده و از وقتی تنهایش گذاشت دیگر زندگی نمیکند.
خلاصه کتاب
اوه پیرمرد ۵۹ سالهای است که به تازگی همسر خود سونیا را که عاشقانه دوستش داشت، از دست داده است. او مرد بد اخلاق و بد عنقی است به طوری که شاید اگر یکی از همسایههای خود ما بود، هرگز چشم دیدنش را نداشتیم. او به شدت منظبط و مقرراتی است و روتین وار زندگی میکند. اما حالا بعد از مرگ سونیا زندگی برایش پوچ و بیارزش شده و در پی آن است که خود را خلاص کند و به زندگیاش پایان ببخشد. او چندین و چند بار دست به خودکشی میزند و هر بار به طریقی چیز سد راهش میشود و یا شکست میخورد. این اتفاقات درون مایهٔ کلی کتاب را شکل میدهند.
اولین دفعه که برای شام بیرون رفتند و اوه اعتراف کرد که درباره سربازی بهش دروغ گفته، سونیا گفت: «می گن بهترین مردها از نقصهایشان زاده میشوند و اگر اشتباهی نمیکردند، بهترین نمیشدند.»
درباره نویسنده
کارل فردریک بکمن متولد دوم ژانویه ۱۹۸۱، نویسنده و وبلاگ نویس سوئدی است. قبل از شروع به نویسندگی او به عنوان یک وبلاگ نویس برای مجلات و روزنامههای مختلف مقاله مینوشت. تمام آنچه پسر کوچولویم باید درباره دنیا بداند، مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است، بریت ماری اینجا بود و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر میشود، از دیگر آثار این نویسنده است.
نقد کتاب مردی به نام اوه
گیرایی، شیوایی و سادگی از بارزترین ویژگیهای بکمن است. برخلاف بسیاری از نویسندگان دیگر که کتابها و حرفهایشان برای هر کسی قابل درک نیست، بکمن بسیار ساده و حتی صمیمی مینویسد و حرفهایش را به آشناترین صورت ممکن میزند.
تضادها، پارادوکسها و ضد و نقیضها از دیگر ویژگیهای این کتاب است که میتواند اوه را تا همیشه در ذهن خواننده ماندگار کند.
روی جلد کتاب به نقل از مجلهٔ آلمانی اشپیگل آمده است:
کسی که از این رمان خوشش نیاید بهتر است هیچ کتابی نخواند.
مخاطبان در برخورد با این نقل قول به دو دسته تقسیم میشوند. دسته اول با تکیه بر همین جملات تصمیم به خواندن آن میگیرند و دستهای دیگر احتمالا با فرض بر اینکه این جمله تنها بار تبلیغاتی دارد، از مطالعهٔ آن صرف نظر میکنند. اما از نظر من واقعیت دارد. این کتاب واقعا بینقص و دوست داشتنی و قابل لمس است. تمامی شخصیتها به نوعی باورپذیر هستند و مخاطب میتواند خود را موقعیتهای مختلف این کتاب متصور شود.
عشق و سادگی بارزترین مشخصههای این کتاب هستند. عشق اوه و سونیا که در عین متفاوت بودن مکمل یکدیگر هستند و زندگی را برای خودشان سخت نمیکنند.
ٱوه چند ساعت همانجا نشست و دست زنش را توی دستش نگه داشت تا اینکه کارمند بیمارستان آمد و با لحنی آرام و حرکاتی محتاط بهش فهماند که باید جسد سونیا را ببرند. اُوه بلند شد، با سر تأیید کرد و به دفتر خاکسپاری رفت تا کارهای مربوطه را انجام دهد. مراسم خاکسپاری روز یکشنبه بود. اُوه روز دوشنبه سر کار رفت؛ ولی اگر کسی ازش میپرسید زندگیاش قبال چگونه بوده، پاسخ میداد تا قبل از اینکه زنش پا به زندگیاش بگذارد، اصلاً زندگی نمیکرده و از وقتی تنهایش گذاشت، دیگر زندگی نمیکند.
فیلم سینمایی مردی به نام اوه
فیلم سینمایی مردی به نام اوه، به نویسندگی و کارگردانی هانس هولم در سال ۲۰۱۵ اکران شد. در این فیلم رولف لاسگارد در نقش اوه ایفای نقش کرده است.
این فیلم سینمایی به عنوان فیلم منتخب سوئد برای جایزه اسکار بهترین فیلم خارجیزبان در هشتاد و نهمین دوره جوایز اسکارو نامزد شش جایزه در پنجاه و یکمین جوایز گلدبگ بود.
به نقل از ویکی پدیا: «مردی به نام اوه» یکی از پنج فیلم نامزد جایزه اسکار برای بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان بود که در نهایت رقابت را به فروشنده، ساخته اصغر فرهادی، واگذار کرد.
عشق از دست رفته هنوز عشق است، فقط شکلش عوض میشود. نمیتوانی لبخند او را ببینی یا برایش غذا بیاوری یا مویش را نوازش کنی یا او را دور زمین رقص بگردانی؛ ولی وقتی آن حسها ضعیف میشود، حس دیگری قوی میشود. خاطره. خاطره شریک تو میشود. آن را میپرورانی. آن را میگیری و با آن میرقصی. زندگی باید تمام شود، عشق نه.
نوشته پشت جلد کتاب
دوست داشتن یه نفر مثل این میمونه که آدم به یه خونه اسباب کشی کنه. اولش آدم عاشق همه چیزهای جدید میشه، هر روز صبح از چیزهای جدیدی شگفت زده میشه که یکهو مال خودش شدهاند و مدام میترسه یکی بیاد توی خونه و بهش بگه که یه اشتباه بزرگ کرده و اصلا نمیتونسته پیش بینی کنه که یه روز خونه به این قشنگی داشته باشه، ولی بعد از چند سال نمای خونه خراب میشه، چوب هاش در هر گوشه و کناریترک میخورن و آدم کم کم عاشق خرابیهای خونه میشه. آدم از همه سوراخ سنبهها و چم و خمهایش خبر داره. آدم میدونه وقتی هوا سرد میشه، باید چیکار کنه که کلید توی قفل گیر نکنه، کدوم قطعههای کف پوش تاب میخوره وقتی آدم پا رویشان میگذاره و چه جوری باید در کمدهای لباس را باز کنه که صدا نده و همه اینا رازهای کوچکی هستن که دقیقا باعث میشن حس کنی توی خونه خودت هستی.
-
نام کامل کتاب:
مردی به نام اوه
-
ژانر:
داستانی
،ادبیات معاصر
-
تعداد صفحه:
۳۵۴
-
قطع:
رقعی
-
نوع جلد:
شومیز
-
وزن:
۳۲۵ گرم
-
شابک:
۹۷۸۶۰۰۲۲۹۶۹۷۹
به این کالا امتیاز دهید