هری پاتر و حفره اسرارآمیز

معرفی هری پاتر و حفرهٔ اسرار

اگر به تازگی خواندن هری پاتر را شروع کرده‌اید و در جلد یک، چیز زیادی دستگیرتان نشد، از این جلد -یعنی هری پاتر و حفرهٔ اسرارآمیز- به بعد تازه به نبوغ سرشار نویسنده در شرح وقایع و ماجراهای مختلف پی می‌برید. در جلد دو، که توسط ویدا اسلامیه ترجمه شده و با همکاری نشر تندیس به چاپ رسیده است، شما با ماجراهای نفس‌گیر زیادی روبه‌رو می‌شوید. از سروکله زدن با یک جن خانگی گرفته تا ملاقات با عنکبوت‌های گوشت خوار، روح تام ریدل -جوان خوش تیپی که بعدا ولدمورت می‌شود-، روح میرتل گریان، خشک شدن هرماینی گرنجر تا قتل یک مار زهرآگین توسط هری، که هر یک به نوبهٔ خود نفس را در سینهٔ مخاطب حبس می‌کند. اگر می‌خواهید از ماجراهای موجود در این جلد، به طور خلاصه سر در بیاورید، به خواندن ادامه دهید. گرچه قبل از آن، چند کلام شما را با نویسندهٔ کتاب‌های هری پاتر آشنا خواهیم کرد.

جی کی رولینگ

جوآن کتلین رولینگ، با نام خلاصهٔ «جی. کی. رولینگ» که در سطح جهانی به آن مشهور است، رمان‌نویس، فیلم‌نامه‌نویس و خیّر بریتانیایی است که شهرت خود را مرهون مجموعهٔ هری پاتر است. او در سال ۱۹۶۵ به دنیا آمد و با انتشار رمان‌های هری پاتر، کتاب‌های مرتبط با دنیای هری پاتری و همچنین مجموعهٔ روبرت گالبریث، افتخارات، جوایز و ثروت بسیار زیادی به دست آورد.

دردسرهای هری و دورسلی‌ها

هری پاتر پس از اولین سال حضور در هاگوارتز برای تابستان به خانهٔ دورسلی‌ها برمی‌گردد. اما چون هیچ‌خبری از دوستانش ندارد واقعا ناراحت است و در کنار آن، بدخلقی‌های خانوادهٔ دورسلی را تحمل می‌کند. در دوازدهمین سالگرد تولد هری، دورسلی‌ها یک شام تجاری برگزار می‌کنند و هری همان شب، با یک جن خانگی به اسم دابی روبه‌رو می‌شود. دابی به هری هشدار می‌دهد که سال جاری برای او می‌تواند خطرناک باشد و نباید به مدرسه برگردد. اما چون هری به حرفش گوش نمی‌دهد، دابی میهمانی شام را خراب می‌کند و همه چیز گردن هری میفتد. پس دورسلی‌ها او را تا سه روز در اتاقش حبس می‌کنند و نمی‌خواهند اجازهٔ بازگشت به مدرسه را بدهند. اما رون ویزلی، دوست هری، به کمک هری می‌آید و او را از خانهٔ دورسلی‌ها فراری می‌دهد. بعد از بازگشت به مدرسه، آن‌ها متوجه می‌شوند که معلم جدید دفاع در برابر جادوی سیاه در هاگوارتز، پروفسور لاکهارت خواهد بود. از این جلد رمان، شما با اصطلاح «گند زاده» آشنا می‌شوید که امثال خانوادهٔ مالفوی، به ماگل‌زاده‌ها اعطا می‌کنند.

شروع فجایع

سپس گرفتاری‌های مختلفی در مدرسه پیش می‌آید. دانش‌آموزها، کسانی که ماگل‌زاده هستند، یکی یکی در راهروها خشک می‌شوند. هری، رون و هرمیون سعی می‌کنند راجع به این ماجرا اطلاعاتی به دست بیاورند. در همین حین متوجه می‌شوند که هنگام تأسیس هاگوارتز، سالازار اسلیترین -یکی از چهار بنیانگذار- نمی‌خواست که ماگل‌زاده‌ها به مدرسه راه یابند، اما سه بنیانگذار دیگر با او مخالفت کردند. افسانه‌ها می‌گویند که او یک حفرهٔ مخفی ایجاد کرده است که می‌تواند توسط وارثش باز شود و هیولایی که داخل آن زندگی می‌کند را آزاد سازد. هیولایی که پس از آن، مدرسه را از وجود هرگونه ماگل‌زاده پاک می‌کند.  شایعاتی مبنی بر اینکه هری وارث اسلیترین است، منتشر می‌شود. اما او، رون و هرمیون فکر می‌کنند که وارث اصلی، دراکو مالفوی است. از دیگر اتفاقات مهمی که در این جلد رخ می‌دهد، آگاهی به توانایی هری در صحبت کردن با مارها است. توانایی که جز هری، فقط دو نفر از آن بهره می‌برند. سالازار اسلیترین و لرد ولدمورت.

خشک شدن هرماینی گرنجر

هنگامی که هری، رون و هرمیون در حال تحقیق برای رسیدن به جواب هستند، اتفاق وحشتناک دیگری میفتد. یکی از قربانیان خشک شده در مدرسه، هرماینی گرنجر است. آن‌ها در دست هرماینی کاغذی پیدا می‌کنند که توضیح می‌دهد هیولای حفره یک باسیلیسک است. مار بزرگ، سمی و خطرناکی که در صورت نگاه کردن به چشم‌های او، قربانی در کمترین زمان ممکن جان می‌دهد. اما اگر تنها انعکاس چشمان او دیده شود، قربانی به جای اینکه بمیرد، خشک می‌شود. هری و رون تصمیم می‌گیرند که این مطالب را به پروفسور مک گونگال اطلاع دهند، اما قبل از اینکه موفق شوند، مک گونگال اعلام می‌کند که مدرسه تعطیل است، زیرا این هیولا جینی ویزلی (خواهر رون) را به اتاق منتقل کرده است. معلمان تصمیم می‌گیرند لاکهارت را برای روبرو شدن با هیولا بفرستند. لاکهارت سعی می‌کند فرار کند، اما هری و رون اجازه نمی‌دهند که تنهایشان بگذارد و تهدیدش می‌کنند که اگر این استاد پرمدعا و خودشیفته، آن‌ها را ترک کند، فریبکار بودن او را فاش می‌کنند. پس لاکهارت با آن‌ها همراه می‌شود. آن‌ها در حمام میرتل گریان (دختری که سال‌ها قبل به خاطر نگاه کردن به چشم‌های باسیلیسک مرده) یک تونل مخفی کشف می‌کنند که آن‌ها را به حفرهٔ اسرار می‌برد. اگرچه در حفرهٔ اسرار، لاکهارت سعی می‌کند با استفاده از چوب دستی شکستهٔ رون، اختلالی در حافظهٔ هری و رون ایجاد کند، اما از آنجا که چوب دستی رون شکسته است، طلسم به خود لاکهارت و آن هم به شکل ناقص و مسموم شده برمی‌گردد. این باعث می‌شود که به طور تصادفی یک مانع سنگی بین رون و هری نیز ایجاد شود. پس هری مجبور است که ادامهٔ راه را تنهایی برود، تا جینی ویزلی و شاید باسیلیسک را از نزدیک ملاقات کند.