فرشته ظلمت

انتشارات نشر نو منتشر کرد:
اثری است یکسره در ستایش خیال، در ستایش افسانه، درستایش هنر، که بی‌آنها زندگی بخش عمده‌ای از گرما، شادابی، و درخشندگی‌اش را از دست می‌داد.
در رمان فرشتهٔ ظلمت، ساباتو هم خالق است و هم مخلوق. متمایز کردن این دو از هم دشوار است چون هر دو زندگی و رویاهای مشابهی داشته‌اند. نویسنده داستان را از مجرای هزارتویی روانی که ساختهٔ خودش است روایت می‌کند. ساباتو بوئنوس آیرس را همچون هزارتویی ظلمانی تصویر می‌کند که تمامش از ذهن او برمی آید. فرشتهٔ ظلمت حاصل جست وجویی که کاملا موفقیت آمیز بوده است.
قصه‌ای دربارهٔ جوان‌هایی مثل مارسلو و ناچو، و دربارهٔ هنرمندی که در نقطه‌ای از نهانخانهٔ روح خود احساس می‌کند که چیزی بی‌قرار می‌جنبد. موجوداتی که ابدیت را و مطلق را طلب می‌کنند تا شهادت شهیدان در فریاد و آشوب و هرج و مرج گم نشود، بلکه به دل و جان انسان‌های دیگر برسد تا آنها را تکان دهد و رستگار سازد.