معرفی کتاب
انتشارات ترنگ منتشر کرد:
با همین حرفها بغض گلویم را فشرد و اشک آمد پشت چشمانم. یک آن زدم زیر گریه و دستم را جلو صورت گرفتم. شکوفه گفت: «آدم که عروسی مادرش گریه نمیکنه.» و خندید.
من، مرد پنجاه سالهای بودم که زن و دو فرزند داشت. با این حال هنوز بچهٔ مادرم بودم؛ مادری که رو در روی من ایستاده بود و تا لحظهٔ دیگر دست در دست مردی زندگی تازهای را شروع میکرد. این برای من نه خوب بود نه بود؛ اما اینکه دیگر من را نمیشناخت خیلی غمانگیز بود.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | مجموعه داستان کوتاه آن سال سیاه |
---|---|
تعداد صفحه | ۱۴۵ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
شابک | ۹۷۸۶۲۲۶۶۸۳۱۳۵ |
نقد و بررسی کاربران (۰)
اولین نفری باشید که نقد و بررسی میکند